دورهمی9


من و دوستان تنیس

همه چی میزارم

قسمت9

شروع

پسره-چی گفتی؟

-همون که شنیدی.

پسره-چی؟

تزوکا-سلام سانادا ببخشید که یکم پر حرفه.ریواس بس کن دیگه بهت تذکر نمیدم.

-باشه کاپیتان.

سانادا-یکم دیر کردید.؟

تزوکا-مدرسه هیوته بودیم بازی یکم طول کشید.

-ولی همون یک ربعه تموم شد.

ادمیتا-ولی دیر شد.

-تسلیم باشه.

سانادا-حالا چرا تو رو زمین نشستی و چشمت قرمزه؟

ایکا-از شاهکارای منه.

سانادا-اخر سر من از دست تو دیونه میشم.

ایکا زیر لب گفت-ولی من زود تر دیونه میشم از دست تو.

سانادا-چیزی گفتی؟

ایکا-اره تیم سیکاکو این جا چی کار میکنه؟

سانادا-برای بازی.

همه _چی؟

فاطی-تزوکا ما رو اوردی که همون بازی کنیم؟

تزوکا-بله.

-دست مریزا.

سانادا-دنبالم بیاین.

دنبال اقای بی اعصاب رفتیم.همه اعضای تیم ریکایدای سخت تمرین میکردن ایجی هم همش به همه جا سرک میکشید و ارمی و اویشی سرش غر میزدن مگه حرف گوش میکرد.رفتیم تو زمین اصلی که اعضای اصلی داشتند تمرین میکردن.چرا همه یه نوع لباس پوشید ؟حالا از کجا بفهمم که کدوم اعضای اصلی هستن؟

مومو-چی شده ریوس؟

-هیچی

سانادا-یوکیمورا.

یه پسر مو سرمه ای ابی با چشمای ابی اومد جلو چهره اروم و مهربونی داشت ولی به قول هرداد ارامشه قبل طوفانه.

تزوکا-سلام یوکیمورا ممنون که اجازه دادی که با تیم شما تمرین کنیم.

یوکیمورا-خواهش میکنم.درضم برای ما هم یه تمرینه مخصوصا که قرار برای تیم ملی افراد انتخاب کنن.

ادمیتا-هم از دخترا و هم پسرا.

یوکیمورا-بله همین طوره ولی این سه دختر کین؟

ادمیتا-اونا انیکا انامی،سابرینا وایت وریواس روکاکی.

یوکیمورا-ریواس روکاکی چقدر فامیلیش اشناس؟

-هرداد روکاکی پسر خالمه.

یوکیمورا-ولی اسمت رو از یکی شنیدم.

هرداد-از اتوبه؟

یوکیمورا-اره از اتوبه شنیدم.

-سلام من ریواس روکاکی هستم از اشنایی با شما خوشحالم.درضم میتونید منو ریوس صدا کنید.

صدا-احیانا ریوس اسم پسر نیست؟

-اره یکم هست ولی مخفف اسمم این طوریه.

یوکیمورا-رنجی ولش کن.

رنجی-باشه.تو تازه اومدی سیکاکو ؟اخه تا حالا ندیدمت.

-بله تازه همین دیروزاومدم.

رنجی-بعد یک ماه ونیم؟

-بله مشکلی  دارید.

اینویی اروم به تزوکا گفت-تزوکا لحن ریوس داره تهاجمی میشه کم کم خودت میدونی که این طوری بشه خیلی بد میشه.

تزوکا اروم گفت-اره میدونم.

ایجی-ریوس داری...................

-میدونم چیکارمیکنم.

سایو-ولی انگار برعکسه.

ساو-سایو حالا تو اعصبانیش نکن.

یوکیمورا-چی شده؟

انی-هیچی نیست مسئله تیمی هستش.

سابی-اره.

سانادا-اعضای اصلی دخترا وپسرا جمع بشن.

یهو چند تا دختر و پسر جمع شدن نمیدونم چرا ولی کسل بودم  حتما مشکلی هستش وای حالا ولش کن.

سانادا-اعضای تیم پسرا بانتا مارویی،ماسارو نیو،یاگیو هیوشی،جکال کووهارا،اکایا کیریهارا، رنجی یاناگی ومنم جنیچیرو سانادا و کاپیتان تیم سیچی یوکیمورا .

ایکا هم اعضای دخترا رو معرفی کرد و گفت خودش کاپیتانه یه همه نگاه کردم که صدای یکشون اومد.

صدا-ریوس درسته؟

-تو هم اکی هستی؟

بانتا-چی ؟اکی؟

-اکی چطوری؟خوبی؟کم پیدایی.؟

جکال-اونو میشناسی؟

اکایا-اره یه مردم ازار به تمام معنا.

-ممنون که ازم تعریف کردی اکی.

اکایا_اسمم اکایاس نه اکی.

_باشه اکایا حالا جوش نزن.

سانادا_شما دارید کاری میکنید که همه  رو عصبانی کنی.

_من ؟حرفا میزنیا من از مورچه بی ازار ترم.

ترسا_اره جون خودت.

کنار ترسا بودم که دوباره زد لواشکم کرد و‌پهن زمین شدم.

_دومین بار.

ارمی_چی دومین بار؟

_این که جلوی همه ابروم رو میبرید.

فاطی_کی؟من یادم نمیاد؟

_یک بار جلوی کاپیتان شین هوجی یک بارم الان که جلوی همه ی اعضای تیم ریکایدای ابروم رو بردی.

ترسا_عیب نداره بزرگ میشی یادت میره.

_اره جون خرزوخان تا عمر دارم یادم نمیره.

بانتا_حالا ایقدر سخت نگیر بیا بلند شو.

با کمک بونتا بلند شدم و برای دخترا خط و نشون کشیدم که فهمیدن.

_ممنون اقای مارویی.

بانتا-بانتا راحت ترم.

_پس تو هم بهم بگو ریوس.

بانتا_باشه.

مومو_خب بهتر نیست تا دعوایی راه نیوفتاده بریم سر بازی؟ فکر خوبی نیست؟

ایجی_اره بهتر بریم.

_برای چی؟

هرداد_چیزی نیست میخوایم زود تر بریم.

_اهان منم گوشام مخملی از نوع خوبش؟

ترسا_شاید.

ارمی_چقدر بهت میاد.

_جان؟

سانادا_بسه دیگه؟تزوکا تو چی جوری این دختر هارو تحمل میکنی؟

فاطی_همون تور که تو تحمل میکنی.

_دخترا بسه بریم سر بازی.

همه به سمت زمین بازی رفتیم که دبل موموومن باهم افتاد با دبل یوکیمورا وایکا.

مومو_دبل بلدی؟

_با اجازه شما نه.

مومو_چی؟اقا قبول نیست.

کایدو_نکنه میخوای با من یار بشی؟

مومو_حاضرم بمیرم ولی دیگه با تو یار نشم.

_بسه دیگه شما دوتا.

مومو و کایدو_تو یکی ساکت.

_جان؟چی گفتید؟

مومو_هیچی برین سر بازی.

بانتا_من داور میشم.

_منو دبل چه چیز مسخره ای.

موموسرم رو گرفت و گفت _غصه نخور  یاد میگیری.

_چی چی رو یاد میگیرم؟

هرداد_ریوس بس کن دیگه مگرنه میام میزنمتا.

_باشه باشه تسلیم.

بانتا _یوکیمورا سرو میزنه .

یوکیمورا سرو رو زد و مومو بر گشتش زد و ایکا ضربه زد و به سمت من اومد زدمش ولی محکم خورد تو سر مومو.

_ببخشید.

مومو_عیب نداره.

یوکیمورا سرو زد و و به سمت من اومد برگشتش زدم و ایکا یه اسمش زد‌و خورد تو دست مومو.

مومو_اخ دستم ریوس؟

_من نبودم.

مومو_با این وضع میبازیم.

_چی؟ببازیم عمرا.

یوکیمورا سرو رو زد که من با ضربه محکم بر گشتش زدم که خورد تودست ایکا.

ایکا_اخ دستم ریوس.؟

بانتا_بسه دیگه

_به من چه هان؟

یوکیمورا_وای از دست شما ها.

                -به من چه؟

یوکیمورا_...........................

به نظر شما یوکیمورا  چی میگه؟چه اتفاقی میوفته؟ریواس چی کار میکنه یا در اصل کیارو داغون میکنه؟در قسمت10 میفهمید.

فیشینیگ.

 

15 نظر میخوام برای قسمت بعدی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 10 بهمن 1394برچسب:,ساعت 17:12 توسط ریواس روکاکی| |


Power By: LoxBlog.Com